برای چند لحظه همه چیز رو استاپ میکنم! من چه غلطی دارم میکنم؟ حدودا روزی بیست الی سی بار توی ذهنم از خودم میپرسم خوبی؟ چند باری جواب میدم آره چند باری سکوت میکنم و یکبار، فقط یکبار جواب نه رو میشنوم. من چه غلطی دارم میکنم؟ همه چیز رو بند تنهایی کردم. روزی دوازده …
ماه: دسامبر 2023
فکر میکنی افسردگی چه طعمیه؟ صدای زنبورک دوچرخه تو گوشمه. مسیر رو مثل هر شب پیاده میرم و به اطراف نگاه میکنم. حالا برای هر قسمت اینجا اسمی گذاشتم. جنگل کاج. جنگل سیب. دشت دل آشوب. خندهداره نه؟ فکر میکنی افسردگی چه طعمیه؟ تو حتما اونو چشیدی و میدونی هیچ طعمی نداره. همینکه با من …
به این فکر میکنم که استقامتم بیشتر شده. حدود سه ماه با کمترین وقفه هر روز برای رسیدن به محل کار رکاب زدم. تاثیرم رو روی دیگران به کمترین حد رسوندم. تاثیری که از دیگران گرفتم رو به سختی هضم کردم و دردی که به جا گذاشتند رو کم رنگ کردم. همچنان شروع کنندهی ایدهها …
ترس من اینه که با گفتن نه دوباره به سمت خودکشی کردن بره. این مهمه؟ نمیدونم. توی یک تنگنای عجیب و مسخره گیر افتادم. به تغییر شغل فکر میکنم و رهایی از این داستان. رهایی از غمی که تو قلبم نشست و رهایی از آدمهایی که نابلد قصهی زندگی ان. ( بیست آذر هزار و …
خواب میدیدم آدمیزاد رو شکنجه می کنند. لخت و عور روی تختی به مادهای سوزاننده و زجرآور آغشته میکنند و بعد دهنش رو مهر و موم میکنند تا آروم آروم بمیره.
دست از امتناع بر میدارم و بعد از چهل روز میرم همون جای همیشگی. هنوز نرسیدم زمزمه کردنم شروع میشه. گریه کن رو میخونم. روی پل هوایی. توی پارک. روی پله های کوه. آروم آروم میرسم بالا. وقتی نزدیک میشم پردهای که چندین ماهه روی احساساتم کشیدم رو بر میدارم و عمیق گریه میکنم. به …
چهار صبح بیدار میشم. دلیلی برای خوابیدن ندارم. برای بیداری هم هم. میدونم چمه. میرم سراغ پیامهای بازیکن شماره ۷ و آخرین پیام بلندی که فرستاده بود. چیزی برای عرضه نداشتم جز یک جفت گوشوارهی لنگه به لنگه بنفش و فیروزهای. نمیدونم کجاست الان اما تو خیالاتم چیزهای عجیبی رو باهاش تصور کرده بودم. من …
دلیل حال خوب امروز هم باشه نرگس. هنوز یادشه که من دوتار دوست داشتم. از حدود ۴ سال پیش اینو یادشه. میگه بیا و دوتار منو ببر. دختر زیبا ممنونم ازت و برات بهترینها رو میخوام. حالا باید یاد بگیرم مقام صیاد و بارانی و الله رو. دل رو باید پاک کنم براش.