موقعیت: بوستان بنفشه. درست همونجایی که آرومم میکنه. روی لبهی دیوار دراز میکشم. ابرهای صورتی و آسمون آبی. چشم ها رو میبندم.
حالا رو به روم نشسته و باهام صحبت میکنه
+ تو کافی بودی.
− منظورت رو نمیفهمم.
+ یعنی همینکه بودی و بودنت رو داد نزدی یعنی کافی بودی.
− ولی این خواستهی من نبود. من بیشتر از این میخواستم. چرا باید به بودن و نبودنم افتخار کنم وقتی شیرهی وجودمو میگیره. من هیچ پناهگاهی ندارم و دیگه دلم نمیخواد پناهگاه کسی باشم.
+ میتونی نباشی و دیگه تلاشی براش نکنی. این تصمیم توئه.
− پس این چیزی که از دست رفته چی میشه؟ این همه حس خوب. این همه بودن. این همه تلاش برای دیده شدن. این داشتن هایی که به نداشتن رسیده. این خستگیای که تو وجودم نشسته. من دیگه دلیلی براش ندارم. اما نمیفهمم با چیزی که از دست رفته چیکار باید بکنم.
+ تمومش کن. خودت رو برای دیگران تموم کن. کسی به تو احتیاجی نداره.
− برام مهم نیست که کسی احتیاج داشته باشه یا نه. من تو تله افتادم. میفهمی؟ پر زخمم. درد دارم. چطور میتونم آروم از کنارش رد بشم. من دیده نشدم. کنار رفتم. پس زده شدم. بارها و بارها. چرا باید دیگران برام مهم باشند؟ شک نکن تمومش میکنم ولی با این انرژي از دست رفته و با این حال خراب شده چه کنم؟
+ کمبودهات آزارت میده؟ پس زده شدی رو نمیفهمم.
− خودمم دیگه نمیفهمم. نمیفهمم من باید عاصی باشم از این دنیا یا اون دختر معلولی که توی ده کوره ها هر روز داره با درد دست و پنجه نرم میکنه. من باید داد بزنم و ناله کنم یا اون پسری که خانوادهش رو توی جنگ از دست داد و تنها خواهرش راهی غربت شد تا اسیر عراقیا نشه. من کجام آخه؟ من درد دارم ولی نمیفهمم کجای این دنیام. اصلا این مگه درده؟ دوستت دارمی که نشنیدم درده؟ نوازشی که نشدم درده؟ نگاهی که بهم نشد درده؟ استقلالی که ازم گرفته شد یا رهایی بی ملاحظه ای که داده شد درده؟ نمیفهمم کجام. نمیفهمم تو کجایی؟
+ من همینجام کنارت
− تو فقط توی مغز منی. وجود نداری. نداشتی هیچ وقت
چشم ها رو باز میکنم. آسمون هنوز ابریه. سکوت بوستان دلنشینه. نبود آدمها دلنشینتر. امروز بعد مدت ها felperc رو پیدا کردم. امین چند سال پیش برام فرستاده بود. با یک شاهکار طرفم. چیزی که برای همین روزها ساخته شده. پلی میکنم و میرم تو خلسه. رقصیدنش رو تصور میکنم. محتاطانه به خودم نگاه میکنم. در یک دنیای موازی همونی ام که باید. همونی که دیگران دوست دارند. سکوت نمیکنم. رنجی ندارم که سکوت کنم. باهاش میرقصم. خنده هاش بهم زندگی میده. رقص موهاش تو هوا. این رهایی و آزاد بودنش دیوونم میکنه. اینجا همه چیز تحت کنترله. دنیا آرومه و من همونی ام که میخوام و تو همونی که باید داشته باشم.
اگه کمی به پست راک علاقه داشته باشید بدون فوت وقت و چون و چرا باید این آهنگ و آلبوم و بند رو گوش بدید. میتونم در رتبه دوم بعد از آپریل رین قرارش بدم. شاید یک روز جای اون رو بگیره حتی.
تمام