ماه: سپتامبر 2022

من درد در رگانم

ساعت ۵ صبح است. یک چیزی انگار اجازه نمی‌دهد آسوده بخوابم. ترشحات نابجای هرمون های مردانه یا شلوغی های روز‌های اخیر. نمی‌دانم! تکلیفم نامشخص است. البته که از ابتدای خلقتمان همین بوده. موش‌های آزمایشگاهی بیچاره! گهگاه به انتهای این داستان فکر می‌کنم. به جبر جغرافیایی و نظم نوین جهانی و ایدوئولوژی اسلامی! به خدا و …

و نه از جانب درد که از جانب عقل بود و مرز باریکی همیشه میان این دو پنهان

نگاره اولسالها پیش در دوران دبیرستان همکلاسی داشتم به نام X که الگو و اسوه دیگران شده بود. نمرات و رتبه و تراز درسی‌اش همیشه عالی بود. در کلاس دیگر هم فردی بود به نام Y که رؤیای رتبه کنکور زیر ۱۰ داشت و همینطور هم شد. این روزها پیگیر هردویشان بودم. یکی کانادا و …

یکی تو سرم درنا می‌زنه

امشب برای بار هزارم تنها و تنها به بالای نزدیکترین کوهی که میشناسم رفتم. تنها و خسته از تمامی نشخوارهای فکری این روزها. راستش برای من یکی دوران سختی شده. تصمیمات بزرگ، عشق و دوست داشتن، کار و کار و کار، این معده درد لعنتی، جلسات روانشناسی، جاه طلبی و کمالگرایی و سفری که نمیدونم …